نیک آهنگ نیک آهنگ ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

نیک آهنگ

تولدت مبارک....

تولد تولد تولدت مبارک       تولد تولد تولدت مبارک      بیا شمعهارو فوت کن که صد سال زنده باشی   ........... عشق مامان ، ملوس مامان ، عسل مامان ، گل پسرم ، تاج سرم... تولدت مبارک....قدم زدنت توی این دنیای بزرگ مبارک... ...
15 آبان 1391

پسر گلم

داريم براي يه تولد بيادماندني اماده ميشيم.كارتها از قبل طراحي و چاپ شدن.اما از ديشب يه سري طرح جديد به ذهنم اومده و ميخوام پيادشون كنم.از سايتها و وبلاگهاي ديگه هم كمك گرفتم.فقط وقتم كمه و دست تنهام.خيلي وقته نيومدم اينجا.از 18 شهريور ميرم سر كار.كارمو خيلي دوست دارم.يه يكماهي درگير كارو زندگي و دوري از نيك آهنگ و راضي بودن تو كار بودم.كه خوشبختانه بعد يكماه 8 صبح تا 8 شب و گاهي 9 شب كار كردن نتيجه دادو ساعت كاريم شد 8 صبح تا 3 بعدازظهر.يك ماه سختي كار هم مامان بزرگي يا ميومد خونمون يا من ميرفتم خونشونو پيش نيك آهنگ ميموندم.سخت بود.... خيلي هم سخت بود.....از 25 مهر هم يه آشنايي پيداشد تو همسايگي و شد پرستار نيك آهنگ....مامان قوربونت بره .......
9 آبان 1391

رويدادها ..........

25 تير 1391 چند وقتيه كه سر پا ميموني و امروز بيشتر سرپاموندي.توي اشپزخانه بودم و برات شعر ميخوندم كه بدوني پيشتم.ديدم سرو صدات نمياد.روي ميز جلوي مبل و ميگرفتي و ميرفتي بالا، البته بماند كه از دهنت هم براي بلند شدن كمك ميگرفتي. يهويي ديدم جعبه ي آهني بيسكوييت رو از زير ميز گذاشتي رو زمين و روي اون وايستادي تا راحت تر بتوني سرپاوايستي.كلي خندم گرفت و از اين هوش و زكاوتت خوشم اومد.جالبيش اين بود كه هواي خودت رو داشتي و مواظب بودي اون پاهاي خوشگل كوچولوت از رو جعبه نيفتن. 29/تير/91 نصفه شبه و هنوز نخوابيدي.با گرفتن نرده ي تختت چند قدم راه رفتي.راه رفتنت تو اين دنيا مبارك باشه پسرگلم.   5/ امرداد/91 اولين باباي غيرواقعي راگف...
8 شهريور 1391

نیک آهنگ

سلاااااااااام.ماخوبیم.هنوزدندونام در نیومده.مامانم 17 روزرفت دانشگاه و مامان بزرگی اومدو منو نگه داشت.منم انقده خوب بودم که نگو.اما انقده غصه خوردم که بعدتموم شدن کار مامانم چندشب از ترس اینکه بازم  مامانم بره جیغ و داد میزدم.مامانم منو برد دکترو اونم گفت سالممو بعد چند روز خوب میشم.تازشم، ازاون موقع شبها تو بغل مامانم میخوابم.تازگیها هم از همه چیز بالا میرم.یه چیزهم زیرپام میذارم و میرم بالا. با اه اه و قققققق گفتن ، دیگران و صدامیکنم.
26 تير 1391

اولین مسافرت پسر گلم

سلااااااام.توی تعطیلات از نیمه شب پنجشنبه 11/3/91تا دوشنبه 15/3/91 ، همراه با بابابزرگی و مامان بزرگی رفتیم مسافرت.خیلی خیلی هم خوش گذشت.اصفهان و شهرضا و شیراز رفتیم. البته به قصد شیراز بود و تو اصفهان و شهرضا هم گردشی کردیم.این اولین سفر نیک آهنگ به خارج از استان بود.توی راه مدام شیر می خوردو می خوابید. مدام هم بهش آب جوشیده سرد شده میدادم که بخاطر گرمای هوا ، گل پسرم گرمازده نشه. اما تو سفر مجبور شدم بهش بیسکوییت نرم شده با آب داغ بدم. البته آرد برنج و نیم دانه برنج هم برده بودم اما نشد که درست کنم.توشیراز به ما خیلی خوش گذشت.ماشاالله شیرازی ها انقدر مهمان نواز بودند که حد نداشت.ما خونه یکی از آشنایان بودیم.کلم پلوی شیرازی هم برامون درست ک...
18 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیک آهنگ می باشد