نیک آهنگ نیک آهنگ ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

نیک آهنگ

29/1/90

خیلی خیلی حساس شده ام. از کوچکترین چیزی ناراحت می شوم. دعواگیر شده ام.فکر می کنم پسر است. زود واکنش نشان میدهم.الهی قوربون نی نی ام برم.
16 مرداد 1390

عید نوروز(1/1/1390)

امروز روز اول عید هست . رفتیم خونه بابابزرگ ( پدری ).بعداز ظهر هم رفتیم خونه ی اون یکی بابابزرگ. شب همه خونه مادربزرگ من جمع بودیم .خیلی خیلی خوش گذشت. هنوز نمیدونستم تو هم پیش مایی. خیلی غذا خوردم.اصلا سیر نمیشدم.همه اش میگفتم ، وای چه غذای خوشمزه ای . وای چه زیتون پرورده ای . آخرین نفر از سر سفره بلند شدم. تازه، چشم سیر نشده بود .
13 مرداد 1390

داری لگد میزنی ...

ساعت 3 و 23 دقیقه هست . بابایی خواب . دوروز بخاطر گرمای هوا مریض شده و ناز نازی . اما با اینحال ناز من و تو هم میکشه . دارم خاطراتتو مینویسم . لگد زدی و منو از حال و هوای اون موقع در آوردی و رسوندی به حال.
13 مرداد 1390

23 فروردین 1390

برای بعد از شام دایی و خاله و مامان و ... آمدند . با کلی خوردنیهای خوشمزه . دایی (دایی من ) برایم سیب ترش خوشمزه آورد که من خیلی دوست داشتم. شب خوبی بود . خوش گذشت . برای من و بابایی وجود تو خیلی خوشایند است. بابایی خیلی دوست داره و هر شب نازت میکنه . هنوز برای دختر یا پسر بودنت زود . برامون فرقی ندارهو فقط سالم و خوب باشی ای کافیه .                                                     ...
13 مرداد 1390

17 فروردین 1390

ساعت 10 شب نوبت دکتر داشتم. دکتر سونو کرد و گفت 7 هفته و 4 روز از بارداری ام می گذرد. در صفحه ی مونیتور اولین عکست را هم دیدم .باورم نمی شود . هفت هفته و چهار روز ؟ هیچ مشکلی نبود . خوشحالم...              وای ..... من واقعا نی نی دارم .حس خیلی قشنگی است . خیلی دوست داشتنی است .
13 مرداد 1390

16 فروردین 1390

ساعت 4 و نیم جواب آزمایش را گرفتم.از منشی خواستم تا جواب را بخواند و او با لبخند گفت مثبت است . به بابایی گفتم و او بی نهایت خوشحال شد و اینجا بود که فهمیدم چقدر به بچه علاقه دارد .
13 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیک آهنگ می باشد