نیک آهنگ نیک آهنگ ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

نیک آهنگ

ماجراهای نیک آهنگ من

1390/9/13 9:54
352 بازدید
اشتراک گذاری

ایشالله همتون نی نی دار میشین میفهمین من چی میگم.منی که شب تا صبح پای نت بودم حالا حتی نمیتونم دور از نیک آهنگ دستهامم بشورم.پسر خوشگلم بزودی یکماهه میشه و الان با من داره وبلاگشو بروز میکنه.از شیرین کاریهاش براتون بگم که یه روز اشکامو در آورد و کلی غصشو خوردم.زود بزود میان دیدن نیک آهنگ و گویا اون از همه مهمونها خوشش نمیاد چون همینکه میرن تا صبح بی قراری میکنه.البته اینها رو بهانه کرده بودو از مهربانی من و بابایی هم خبر داشت و دست به شیرین کاری زد.اونم شیرین کاری که منجر به دو بار دکتر بردنش شد.آقا کوچولو تا صبح گرسنه بود و هر یک ربع به یکربع یا نیم ساعت می خواست شیر بخوره و چنان با ولع زیاد شیر می خواست و می خورد که بنده دلم براش می سوخت و میگفتم حتما شیرم سیرش نمیکنه که اینجوری بیقرار.دکتر هم که سر و وضع و ظاهر منو دیده بود حتمی فکر کرد از اون مامانهایی هستم که از زیر شیر دادن در میرم و به بچه نمیرسم.با وجود 250 گرم اضافه وزن توی دو هفته ،کلی دعوام کرد که یا شیر نداری یا خوب نمیتونه بمکه و تو بی حوصله ای.منم هی به پیرمرد میگفتم آقای دکتر شیر از سینه هام سرازیر میشه ، نیک آهنگ هم خیلی خوب میمکه من دیگه چکار باید بکنم.برای پوسته شدن پای نیک آهنگ هم یه پماد 22000 تومانی داد که حالشو ببریم.مهمونها از دوست و فامیل سرازیر میشدن و هر کدوم یه نظری میدادن و تجربیاتشونو مطرح میکردن تا اینکه یه دوستی گفت پسر منم شب تا صبح بیدار بود و سینه میخواسته.دکتر هم بهش شیر کمکی داده بود چون شیر خودش کافی نبود.و هر چی گفت علایم نیک آهنگ بود.همون شب هم پسرم تا صبح بیقراری کرد.هیچی دیگه نمیتونستم بدم.از بس شیر خورده بود و با اشتها مکیده بود سر سینه هام زخم شده بود . مثل گاوهای شیرده ای شده بودم که به یکباره شیرشونو می دوشیدنو از اون سینه پر و آویزون فقط پوست میموند.مجبور شدیم همون شب بهش با شیشه آب و قند بدیم که بچم گرسنه نمونه.منم گریه میکردم و غصه میخوردم که چرا شیرم با وجود زیاد بودن سیرش نمیکنه.بالاخره یه دکتر دیگه بردمش که میگفتن با معاینه و .. تشخیص میده باید شیر کمکی بخوره یا نه.خانم دکتر وزنش کردو گفت 3560 گرم شده که از موقع تولد که 3کیلو و100 بوده زیاد شده.علایمشو که گفتم گفت پسرت لوس شده و تو همش که بهش شیر دادی اونم مثل پستونک همش میخواد بخوره.خدارو شکر شیرم کافی بود. دکتر گفت یه دوروز مادر و پسر تحمل بکنیم تا یه ساعت های مشخصی شیر بخوره نه اون اذیت بشه نه من.خدارو شکر از دیروز که از دکتر اومدیم برنامه یک ساعته و بعدش هم یک ساعت و نیم تا دو ساعت رو با هم طی کردیم . برای ارضاء شدن میل مکیدن آقا نیک آهنگ هم بهش کمی پستونک دادم تا کم کم ترک اعتیاد بکنه.حالا هم آروم داره برای خودش دست و پا می زنه و اینطرف و اون طرف و نگاه میکنه.از علایم شیر خواستنش دهن باز کردن و کله زدن روی سینه هام و انگشت مکیدنش بود که خانم دکتر گفت همش الکیه و تو بد عادتش کردی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیک آهنگ می باشد