عكسهاي دوست داشتني
نیک آهنگ
سلاااااااااام.ماخوبیم.هنوزدندونام در نیومده.مامانم 17 روزرفت دانشگاه و مامان بزرگی اومدو منو نگه داشت.منم انقده خوب بودم که نگو.اما انقده غصه خوردم که بعدتموم شدن کار مامانم چندشب از ترس اینکه بازم مامانم بره جیغ و داد میزدم.مامانم منو برد دکترو اونم گفت سالممو بعد چند روز خوب میشم.تازشم، ازاون موقع شبها تو بغل مامانم میخوابم.تازگیها هم از همه چیز بالا میرم.یه چیزهم زیرپام میذارم و میرم بالا. با اه اه و قققققق گفتن ، دیگران و صدامیکنم.
نویسنده :
مامان نیک آهنگ
19:34
اولین مسافرت پسر گلم
سلااااااام.توی تعطیلات از نیمه شب پنجشنبه 11/3/91تا دوشنبه 15/3/91 ، همراه با بابابزرگی و مامان بزرگی رفتیم مسافرت.خیلی خیلی هم خوش گذشت.اصفهان و شهرضا و شیراز رفتیم. البته به قصد شیراز بود و تو اصفهان و شهرضا هم گردشی کردیم.این اولین سفر نیک آهنگ به خارج از استان بود.توی راه مدام شیر می خوردو می خوابید. مدام هم بهش آب جوشیده سرد شده میدادم که بخاطر گرمای هوا ، گل پسرم گرمازده نشه. اما تو سفر مجبور شدم بهش بیسکوییت نرم شده با آب داغ بدم. البته آرد برنج و نیم دانه برنج هم برده بودم اما نشد که درست کنم.توشیراز به ما خیلی خوش گذشت.ماشاالله شیرازی ها انقدر مهمان نواز بودند که حد نداشت.ما خونه یکی از آشنایان بودیم.کلم پلوی شیرازی هم برامون درست ک...
نویسنده :
مامان نیک آهنگ
3:23
بخاطر آروم شدن درد لثه هاش ، گاهی پستونک میخوره.
پسر شیطون بلای مامان
گل پسر مامان....
سلام.ما اومدیم. دست خاله فاطمه درد نکنه که مودم همراهش و به ما داد که ببینیم سرعت نت بالا میره یا نه.یه مدتی هم دستمون میمونه و دیگه راحت راحت میتونم تا صبح به همه کارهام برسم و از دست سرعت پایین و هزینه ی تلفن اعصابم خرد نشه.... از گل پسریم بنویسم که : برای در اومدن دندوناش بیقراری میکنه... فداش بشم هرروز داره بیشتر شبیه من میشه.خوابش که عین خودمه.الان که 3 و 51 دقیقه هست بزور چشمهای نازشو رو هم گذاشته.بامن هم پای کامپی میشینه و ادام و در میاره و یهو میکوبه رو کیبورد.صبحها هم تا 12 ، 1 ظهر خوابه.البته از ده دقیقه به 5 صبح وعده های شیرشو فراموش نمیکنه. حدودا ده باری شیر میخوره.عین خودم شکمویه.فرنی و سوپ می خوره و امیدوارم این اشتهاش همیش...
نویسنده :
مامان نیک آهنگ
4:26
معرفی کتاب
سلام.هنوز خونه ی بابابزرگی هستیم و من دارم از فرصت استفاده میکنم و مطالبی رو که تو خونه آماده کرده بودم میذارم.البته همه خوابن و اینجاهم تاریکه و من با نور کم موبایلم یکی یکی حرفهارو مینویسم. کتابی که میخوام معرفی کنم اینه.... که واقعا درتمام مدت بزرگ شدن نیک آهنگ به دردم خورد.در زیر صفحه هایی از کتاب و میذارم که میدونم بدردتون میخوره.... ...
نویسنده :
مامان نیک آهنگ
2:50